loading...
ویرانه
سجاد رحیمی بازدید : 627 پنجشنبه 1392/05/03 نظرات (0)

نامه بسیارزیبا وتاثیرگذاریک مادربه فرزند خویش !


به جذابترین گروه اینترنتی ملحق شوید

فرزند عزیزم آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی صبور باش و مرا درک کن.


اگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم صبور باش و به یاد بیاور که همین کارها را به تو یاد دادم.


اگر زمانی که صحبت میکنم حرفهایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و حرفهایم را قطع نکن و به حرفهایم گوش فرا ده، همانگونه که من در دوران کودکی به حرفهای تکراریت بارها و بارها با عشق گوش فرا دادم.


اگر زمانی را برای تعویض من میگذاری با عصبانیت این کار را نکن و به یاد بیاور، وقتی کوچک بودی، من نیز مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم.


برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت تعریف کنم پس خشمگین نشو اگر بارها و بارهای مطلبی را برای من تعریف میکنی.

سجاد رحیمی بازدید : 319 چهارشنبه 1391/09/01 نظرات (0)

یک تسـت روانشنـاسـی بسـیار جـالب!

برای هر سوال کمی وقت بگذارید و به آن فکر کنید. گزینه های مربوط به هر سوال را روی کاغذ یادداشت کنید و در انتها به جدول مراجعه کنید.

1- برای مسافرت به شمال رفته اید، اولین چیزی که باعث خوشحالی تان می شود از اینکه آنجا هستید، کدام گزینه است؟

الف) این حس که پاهای شما روی ماسه های خنک قرار دارد و آفتاب گرم و نسیم دلنواز صورت شما را نوازش می دهد.
ب) صدای امواجی که به طرف ساحل می آیند. صدای باد و آوای پرندگان که از دوردست ها می آید و همه جا را پر می کند.
ج) اینکه توانسته اید مسافرت خوبی را با یک قیمت مناسب فراهم کنید.
د) دیدن مناظر زیبا و طبیعت شمال، درخشش نور خورشید، رنگ آبی دریا و ...

2- وقتی ناامید و خسته هستید، چه چیزی بیشتر از همه به شما کمک می کند؟

الف) خیره شدن به یک تابلو یا قاب عکس
ب) حرف زدن یا گوش کردن به حرف های یک نفر دیگر
ج) رویارویی با مشکل یا مساله ای که شما را ناراحت کرده
د) بررسی موضوع و کنار آمدن با آن

3- در محل کار به شما مسوولیتی داده می شود، زمانی که از عهده آن بهتر برمی آیید که ...

الف) تصویری از آنچه لازم است، در ذهنتان داشته باشید.
ب) احساس مثبتی نسبت به آن کار داشته باشید.
ج) با آن کار در حدی که متوجه شوید چه چیزهایی لازم است، آشنا باشید.
د) یک نفر به شما بگوید که چه چیزهایی لازم دارید.

4- اگر بخواهید با یک محصول جدید آشنا شوید، ترجیح می دهید ...

الف) با افراد معرّف در ارتباط باشید و آن محصول را از نزدیک ببینید و آن را در دست بگیرید.
ب) از تلویزیون یا رادیو آن محصول را به شما معرفی کنند.
ج) معرفی آن وسیله بر پایه منطق بوده و داده ها قابل بررسی باشند.
د) افرادی با صدایی آرام و رسا در ارتباط با محصول به شما اطلاعات دهند.

5- زمانی که می خواهید اتومبیل بخرید چه چیزی را در نظر می گیرید؟

الف) قیمت ماشین، میزان مصرف بنزین، وسایل امنیتی و ...
ب) راحتی صندلی ها و اینکه چه احساسی زمانی که پشت فرمان نشستید داشتید و ...
ج) رنگ ماشین، مدل ماشین و اینکه شما در آن چطور به نظر می رسید.
د) صدای موتور، سیستم ضبط صوت و بدون صدا بودن ماشین هنگام رانندگی

6- نمود افکارتان زمانی که با دیگران در ارتباط هستید چگونه است؟

الف) خوشحالی، ناراحتی و ... در تن صدای شما مشخص می شود.
ب) از روی واژگان شما می توان به آنها پی برد.
ج) ظاهرتان آن را مشخص می کند.
د) از روی احساسی که دارید می توان به افکارتان پی برد.

7- زمانی که عصبی هستید اولین چیزی که در شما رخ می دهد چیست؟

الف) از نظر شما صداها جور دیگری به نظر می آیند.
ب) احساس شما تغییر می کند.
ج) اشیا جور دیگری به نظر شما می رسند.
د) هیچ چیزی درست و منطقی به نظر نمی رسد.

8- در یک مباحثه، چیزی که شما را تحت تاثیر قرار می دهد ...

الف) منطق فرد مقابل است.
ب) تن صدای فرد مقابل است.
ج) اینکه فرد مقابل به شما انرژی می دهد یا نه
د) حرکات اندام و زبان بدن فرد مقابل که باعث می شود بتوانید تصویر واضحی از دیدگاه او داشته باشید.

9- موفقیت خود را در کار چطور ارزیابی می کنید؟

الف) اینکه با برنامه پیش بروید و متوجه کارهایی که باید انجام دهید باشید.
ب) موفقیت برای شما به این معنی است که هر روز بهتر از روز قبل باشید.
ج) از روی برخورد همکاران و مسوولان و طرز صحبت کردن آنها با خودتان
د) اینکه چقدر نسبت به خودتان احساس رضایتمندی دارید.

10- یکی از خصوصیات شما این است که ...

الف) می توانید تشخیص دهید چه کاری لازم است و آن را در لحظه انجام می دهید.
ب) قادرید داده ها و حقایق جدید را خوب حل و فصل کنید.
ج) شنونده خوبی هستید و می توانید از مطالب گفته شده منظور درست را متوجه شوید.
د) به احساستان اطمینان دارید، زیرا اکثر اوقات درست است.

11- برای شما راحت تر است که ...

الف) بهترین وسایل صوتی را انتخاب کنید و صدا و تن صدا را به خوبی تشخیص دهید.
ب) به طور دقیق و موشکافانه، نکات هوشمندانه ای را در یک مکالمه تشخیص دهید.
ج) اسباب و لوازم منزل راحت و مناسب را انتخاب کنید.
د) ترکیب رنگ های متنوع و زیبا را در کنار هم جمع کنید، به طوری که هماهنگی و زیبایی خاصی داشته باشد.

12- اگر بخواهید موافقت خود را با کسی نشان دهید کدام جمله را بیان می کنید؟

الف) احساس می کنم درست می گویید.
ب) تصور می کنم درست است.
ج) به نظر درست می آید.
د) منطقی است.

پاسخ های خود را در جدول زیر مشخص کنید. تعداد جواب های شما در هر ستون نشان می دهد که شما چقدر سمعی، بصری، لمسی یا سمعی – منطقی هستید.حتی یک فرد میتواند از هرکدام از حالات سمعی بصری لمسی درصدی را داشته باشد. میتوانید در انتهای جدول این درصد ها را نیز برای خود مشخص کنید!

سجاد رحیمی بازدید : 317 جمعه 1391/06/10 نظرات (0)

جنبـش عدم تعهـد و سیاسی ترین حمله هوایی تاریـخ ایـران


عصرایران ؛ جعفر محمدی:
اجلاس عدم تعهد، هر چند امروز به دلیل میزبانی کشورمان، برای ایرانی ها اهمیت دارد اما پیش از این نیز، یک بار در کانون توجه مردم ایران قرار گرفته بود، زمانی که قرار بود بغداد میزبان سران عدم تعهد باشد، آن هم در بحبوحه جنگ ایران و عراق!

برای حکومت صدام حسین که در سوم خرداد 1361، خرمشهر را از دست داده و ضربه ای حیثیتی در جنگ و جهان خورده بود، بسیار مهم بود که با میزبانی بزرگ ترین نهاد بین المللی بعد از سازمان ملل، به ترمیم وجهه خود بپردازد. از اینرو، بغداد خود را مهیای برگزاری اجلاس می کرد و این در حالی بود که ایران، می کوشید با تبلیغ ناامن بودن پایتخت عراق به دلیل وضعیت جنگی، مقامات کشورها را از سفر به عراق بازدارد و اجلاس بغداد را منتفی کند.

با این حال، ماشین تبلیغاتی و سیاسی صدام که از پشتوانه قدرت های بزرگ هم برخوردار بود، گوی سبقت را ربود و قرار شد اجلاس در بغداد تشکیل شود. عراقی ها، ادعا می کردند که بغداد به حدی امن است که حتی یک پرنده هم بدون اجازه آنها نمی تواند در آسمانش پرواز کند. آنها حتی از مسوولان کشورهای عدم تعهد خواستند تا کارشناسان امنیتی خود را به بغداد بفرستند و از نزدیک شاهد امنیت مثال زدنی آن باشند!

زمان اجلاس نزدیک می شد و تلاش های ایران ثمر بخش نبود. همه در تهران به دنبال راهی برای ضربه زدن به دشمن بودند؛ تا اینکه پیشنهادی محرمانه از وزارت خارجه به ریاست جمهوری رسید و خیلی زود مقدمات اجرایی کردنش در دستور کار مقامات عالی نظام قرار گرفت.

در نامه با تأکید بر اهمیت اجلاس، تلاش های عراق در این باره و تصریح به اینکه اهمیت این موضوع از "خرمشهر" کمتر نیست، آمده بود: "سرنوشت محل برگزاری کنفرانس را یک حرکت نظامی می تواند روشن کند."

سجاد رحیمی بازدید : 337 یکشنبه 1391/05/15 نظرات (0)

روزگاری که بـهانه های بسیـار برای گریـستن داریـم !

در روزگاری که بهانه های بسیار برای گریستن داریم
شرم خندیدن، به تمسخر هم میهنان را بر خود نپسندیم.
کار سختی نیست نشنیدن، نخواندن و نگفتن لطیفه های توهین آمیز...
با اراده جمعی، این عادت زشت را به یک ضدارزش تبدیل کنیم.
رخشان بنی اعتماد


یک روز یه ترکه

اسمش ستارخان بود، شاید هم باقرخان... ؛

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

خیلی شجاع بود، خیلی نترس... ؛

یکه و تنها از پس ارتش حکومت مرکزی براومد، جونش رو گذاشت کف دستش و سرباز راه مشروطیت و آزادی شد، فداکاری کرد، برای ایران، برای من و تو، برای اینکه ما تو این مملکت آزاد زندگی کنیم.


یه روز یه رشتیه...

سجاد رحیمی بازدید : 290 شنبه 1391/04/31 نظرات (0)

عجیب ترین مرد تاریخ با دو صورت، یکی مرد یکی زن!

ادوارد مورداک یکی از عجیب‌ترین انسان‌هایی بود که در قرن نوزدهم زندگی می‌کرد. عجیب بودن مرداک به دلیل داشتن توانایی خاص یا انجام کارهای شگفت‌انگیز نبود بلکه این مرد انگلیسی دارای دو صورت بود!
مورداک در یکی از خانواده‌های ثروتمند انگلیسی متولد شده بود اما با تمام ثروتی که خانواده‌اش داشت و در آینده به او به ارث می‌رسید وی هیچ‌گاه احساس خوشبختی نکرد زیرا یک صورت اضافی و بسیار زشت و تو رفته در پشت‌سر او وجود داشت.
البته صورت دوم مورداک نه می‌توانست صحبت کند و نه چیزی بخورد، اما در نهایت شگفتی می‌توانست بخندد یا گریه کند و مثل یک صورتک همیشه به پشت سر او چسیبده بود و او را همه جا همراهی می‌کرد.
ادوارد که جوانی ۲۰ ساله بود، به هیچ‌عنوان مانند هم‌سن‌وسال‌هایش نمی‌توانست خوش باشد و از زندگی‌اش لذت ببرد چرا که کمتر کسی حاضر به دوستی با مورداک بود و وی همیشه در تنهایی به سر می‌برد. کودکان با دیدن او پا به فرار می‌گذاشتند و از نگاه مردم کوچه و خیابان معلوم بود که هیچ‌کس تمایلی به صحبت با او ندارد. مورداک نه تنها روزها از دست سر خودش آرامش نداشت، بلکه شب‌ها هم نمی‌توانست سر راحت روی بالشت بگذارد. با رسیدن شب وقتی همه به خواب فرو می‌رفتند، همیشه از اتاق مورداک صدای نجواهی عجیبی به گوش می‌رسید، صداهایی که بیشتر شبیه زمزمه بود تا صحبت کردن. مورداک کاملاً در خواب بود و با نجواهایی که از پشت‌سرش می‌آمد از خواب می‌پرید، این صدای وحشتناک از دهان صورت دوم مورداک خارج می‌شد. هرشب، صورت دوم او شروع به گفتن جملات عجیب و غریب می‌کرد و مورداک به هیچ‌عنوان نمی‌توانست مانع این کار شود و هیچ کنترلی روی صورت خود نداشت.

مورداک ثروتمند بود و برای جدا کردن صورت دوم خود به هیچ‌عنوان مشکل مالی نداشت از

سجاد رحیمی بازدید : 323 یکشنبه 1391/04/18 نظرات (0)

درد دل های زن و مـرد ایـرانی

گروه اینترنتی ایران سان | www.IranSun.net

"درد دل زن ایرانی با مرد هموطنش"

پیاده از کنارت گذشتم، گفتی: "قیمتت چنده خوشگله؟"

سواره از کنارت گذشتم، گفتی: "برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!"

در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود!

در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود!

زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی!

در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من!

در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی!

در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو پشت سر من بلندگفتی: "زهر مار!"

در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت فحش خواهر و مادر بود!

سجاد رحیمی بازدید : 341 سه شنبه 1390/06/08 نظرات (0)

پدر...

http://marshal-modern.ir/Archive/23361.aspx



پدر جان سلام

خدارو شکر که این بالا نیستی آن پایین شاید جایت تنگ باشد،اما این بالا نیستی تا منواکسید کربن ریه هایت را از کار بیندازد آن پایین حتما باید خنک تر از این بالا باشد.آن پایین خبری از غبار و گردو خاک و آلودگی و وبا نیست آنجا کسی با دیدن خط عابر پیاده پایش را روی پدال گاز فشار نمی دهد در دنیای شما سکوت مرموزی حکمفرماست و حرفهایی را که اینجا نمی شود با فریاد فهماند آن پایین با یک نگاه گفته می شود.
پدر یادت هست که دم رفتن از من چه خواستی؟ یادت هست گفتی:مردم دار باش به دیگران اعتماد کن به خاطر پول اعتبار و آبرویت را نفروش یادت هست می گفتی مهمترین ثروت یک مرد قلبش است صداقتش است و انسانیتش هست.
سجاد رحیمی بازدید : 283 دوشنبه 1390/06/07 نظرات (2)

ای خداوند !

معلم شهيد دکتر علی شريعتی، معلم هماره جاويد نسل ما و نسل های آينده، نيايش های جاودانه ای دارد که در هر
عصر و نسلی نو و تاثير گذار است که در این ایمیل یکی از مجموعه نیایش های معروف دکتر را با هم زمزمه می کنیم:

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ای خداوند

به علمای ما مسئولیت

و به عوام ما علم

و به مومنان ما روشنایی

و به روشنفکران ما ایمان

و به متعصبین ما فهم

و به فهمیدگان ما تعصب

و به زنان ما شعور

و به مردان ما شرف

و به پیران ما آگاهی

و به جوانان ما اصالت

و به اساتید ما عقیده

و به دانشجویان ما نیز عقیده

و به خفتگان ما بیداری

و به دینداران ما دین

و به نویسندگان ما تعهد

و به هنرمندان ما درد

و به شاعران ما شعور

و به محققان ما هدف

و به نومیدان ما امید

و به ضعیفان ما نیرو

و به محافظه کاران ما گستاخی

و به نشستگان ما قیام

و به راکدان ما تکان

و به مردگان ما حیات

و به کوران ما نگاه

و به خاموشان ما فریاد

و به مسلمانان ما قرآن

و به شیعیان ما علی(ع)

و به فرقه های ما وحدت

و به حسودان ما شفا

و به خودبینان ما انصاف

و به فحاشان ما ادب

و به مجاهدان ما صبر

و به مردم ما خودآگاهی

و به همه ملت ما همت، تصمیم و استعداد فداکاری

و شایستگی نجات و عزت


ببخش
سجاد رحیمی بازدید : 303 یکشنبه 1390/05/30 نظرات (0)

معنویتی نهفته در شبهای قدر

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

شبانگاهان که خورشید رخ در نقاب غروب می کشد و تاریکی دامن می گسترد، مرگ رنگ فرا می رسد، رنگ ها که در روز تمام چشم را پر می کردند و دیدن ورای آن را مانع می شدند، با رفتن خورشید، رخت بربسته، دیدن بی واسطه را ارزانی می دارند. رنگ ها خود پوشاننده حقایقند. ولی تاریکی درغیاب رنگ، اسرار را هویدا می سازد البته نه برای همگان که برای خاصان. شب قدر که شاه شب همه ایام است رستن از تمام رنگ ها و وابستگی ها و پیو ستن به حقیقت و بی رنگی است. " شب است خلوت توحید و روز شرک وعدد "

لیلة القدر شبى است كه قرآن نازل شده است و ظاهراً مراد به قدر، تقدیر و اندازه‏گیرى است. خداى تعالى در آن شب حوادث یكسال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مى‏نماید، زندگى و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایى از این قبیل را مقدر مى‏سازد.

سجاد رحیمی بازدید : 630 جمعه 1390/05/28 نظرات (0)
شیعه کیست ؟ سنی کیست ؟

خدایا:

کافر کیست؟ مسلمان کیست؟ شیعه کیست؟ سنی کیست؟

مرزهای درست هرکدام ، کدام است؟

من آرزو می کنم که روزی سطح شعور و شناخت مذهبی ، در این تنها کشور شیعه جهان ، به جایی برسد که سخنگوی رسمی مذهب ما‌ «فاطمه» را آنچنان که سلیمان کتانی - طبیب مسیحی - شناسانده است، و «علی» را آنچنان که دکتر جورج جرداق - طبیب مسیحی - توصیف میکند و «اهل بیت» را آنچنان که ماسینیون کاتولیک تحقیق کرده است و «ابوذر غفاری» را آنچنان که جودة السحار نوشته است و حتی «قرآن» را آنچنان که بلاشر - کشیش رسمی کلیسا - ترجمه نموده است و «پیغمبر» را آنچنان که ردنسن - محقق یهودی - میبیند، بفهمد و ملت شیعه و محبان اهل بیت و متولیان رسمی ولایت و مدعیان مذهب حقه جعفری روزی بتوانند به ترجمه آثار این کفار رسمی!! توفیق یابند.

سجاد رحیمی بازدید : 269 جمعه 1390/05/28 نظرات (0)
رنج زن

و


زن عشق می کارد و کینه درو می کند....

دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر....

می تواند یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی .....

برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی ........

در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ............

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ..........

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما از چه مطلبی خوشتان می آید؟
    ويرانه

    اين وبلاگ صرفا جهت سرگرمي و بالا بردن اطلاعات عمومي مي باشد.مدير ويرانه

    آمار سایت
  • کل مطالب : 155
  • کل نظرات : 51
  • افراد آنلاین : 9
  • تعداد اعضا : 15
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 60
  • باردید دیروز : 50
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 479
  • بازدید ماه : 479
  • بازدید سال : 23,284
  • بازدید کلی : 186,865